آرش عزيزمآرش عزيزم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

ققنوس من

سرنوشت...

سلام. یه سلام پر از حسرت و اندوه گاهی زندگی اونطور که میخواییم و انتظارشو داریم پیش نمیره ... حتی نمیدونیم چی برامون رقم خورده... یک هفته بعد از آخرین پستی که اونم بعد از مدت ها نوشته بودم مادربزرگم به رحمت خدا رفت... الان 38 روزه که از دیدنش محرومم.گاهی وقت ها دلم پر میکشه واسه دیدنش اما چه فایده... مصیبت بزرگتر اینجاست که مادربزرگم همسایه ام بود. طبقه 4 ساختمونی که ما طبقه 2 هستیم و شاید دروغ نباشه اگه بگم روزی بیشتر از 2 -3 بار بهش سر میزدم هرچند که خودخواهیه اگه از وفاتش گله به خدا بکنم چون طفلک نزدیک 2 سال بود که تو بستر بیماری بود و زندگی راحتی نداشت . با این حال خدا قرین رحمتش بکنه و نور به قبرش بباره.خانوم سختی کشید...
7 مهر 1393

بد قول...

سلام سلام دوباره.سلام بعد از یک سال دوری.نمیدونم چرا دیگه نیومدم؟شاید فکر میکردم وبلاگ نوشتن آسون باشه.یا حداقل به نظرم میرسید اونقدر تبحر دارم که به محض اراده بیام و بنویسم ولی کار آسونی نیست شاید م من بلد نیستم و البته ذوق هنری هم میخواد که بیای و از زندگی ات بنویسی. وای که اینجا به یه گردگیری اساسی نیاز داره.چقدر دور افتاده و خاموش به نظر میاد ! انشاالله که بتونم اینجا رو جلا ببخشم و ازش یه خونه امن واسه حرفهای دلم بسازم یشتر از یک سال هست که نیومدم و باید بابت این بدقول بودنم از خودم معذرت بخوام. مدت هاست خواننده خاموش وبلاگ ها هستم تا اینکه بعد از مدت ها تصمیم جدی گرفتم که بیام و دوباره از نو بسازم اینجا رو بعد از آخرین پ...
24 مرداد 1393

شروع ماه نهم...

با نام و ياد خدا شروع ميكنم و آرزو دارم تمام صفحات اين دفتر مملو باشه از شادي ها و زيبايي ها و محبت هاي بي پايان زندگي من و همسرم و پسر عزيزم دلبندم با هم توي اين مسير پرفرازونشيب الان وارد ماه نهم شديم.هم حساس ترين ماه و هم شمارش معكوس براي باز شدن چشم هاي بي همتات واسه ديدن اين دنيا مشتاقانه منتظر در آغوش گرفتنت هستم و البته تنها و تنها التماسم به درگاه خداوند متعال اينه كه سالم و سلامت باشي و همين و بس! انشالله اين هفته خانم دكتر وقت دقيق اومدنت رو تعيين ميكنه و باز هم ميشينيم و اين بار ماه شماري و هفته شماري كه نه بايد روزشماري كنيم تا من و بابایی روي ماهت رو ببينيم. نفس من خوب و سالم و سلامت رشد كن و بيا كه ...
24 شهريور 1392

معرفی خودم

به نام خدا... این روزها  روزهای قشنگ احساس کردن تو هست پسر عزیزم و خداوند کریم و مهربان رو به خاطر هدیه کردن تو به زندگی ما هزاران بار شکر کردم و خواهم کرد من و همسرم سال 87 با هم ازدواج کردیم. از یه مدت قبل و تا همین زمستون پارسال هیچ کورسویی از امید به اینکه خداوند به من هم نظر کنه در من وجود نداشت اما همسر عزیزم مدام بهم دلداری میداد که بالاخره روزی داشتنت رو جشن خواهیم گرفت و اون اتفاق شیرین بعد از 4 سال مداوا و در عین ناباوری من به وقوع پیوست بعد از 3 بار عمل آی یو آی تو زیباترین هدیه شدی و از اینکه بعد از اینهمه حسرت صاحبت شدیم غرق لذتی بی شائبه هستم از اینکه با انجام آی یو آي باردار شدم هیچوقت احساس دوگانه ای در من...
7 تير 1392

اغاز...

پروردگارا آغازین گام بزرگترین کار ما را به راهی که پایانش پسندیده تر و مرجعش گرامی تر است ختم فرما تو را قسم به وحدانیتت من و همسر عزیزم را بندگانی صالح و سالم بگردان باشد که اعمالمان بتواند گناهان ما را پاک کرده و در روز قیامت از آتش جهنم رها شویم بارالها عنایت والایت را از ما دریغ مدار تا بتوانیم در مسیر ایمان به تو کوه مشکلات را از میان برداشته و همواره یکدل و همراه باقی بمانیم آمین یا رب العالمین ... ...
7 تير 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ققنوس من می باشد